حمایت از کودکان بی سرپرست

ارسال شده توسط ادمین در 4 آبان 1393 ساعت 01:00:10

حمایت از کودکان بی سرپرست

برگرفته از فصلنامه ندای صادق، شماره 21 ، 22، نظری، ایراندخت؛

چکیده:

یکی از بنیادهای اساسی جامعه، خانواده است که متاسفانه در جوامع غربی، ارزش واقعی و قداست خود را از دست داده است; از این رو در اکثر این کشورها با معضلی به نام«کودکان بی سرپرست » مواجه می شویم. در کشور ما نیز بر اثر علل عدیده ای چون مرگ والدین یا یکی از آنها، فقدان اقوام (که توانایی سرپرستی از کودک را دارند) و... . کودکانی بدون حامی و سرپرست می مانند که لازم است توسط مؤسسات دولتی مورد حمایت قرار گیرند. البته گاهی برخی از زوجین خواهان پذیرش این اطفال می شوند که به موجب قانون مدنی ایران برای این دسته از زوجین و نیز کودکان بی سرپرست، شروطی وضع شده است.

در این مبحث، تشریفات سرپرستی، شرایط زوجین متقاضی کودک، صدور حکم سرپرستی و آثار مترتب بر آن، انحلال و فسخ حکمسرپرستی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در ضمن آن قوانین حقوقی فرانسه و نیز اختلافات میان قوانین ایران و فرانسه ذکر شده است; البته شایان ذکر است که حمایت از کودکان بی سرپرست در نظام حقوقی غرب «فرزندخواندگی » نامیده می شود و چنین کودکی مانعی در ارث ندارد ولی در مورد عقد نکاح ممنوعیت دارد، در حالی که براساس قوانین کشور ما هیچ کدام از دو امر مذکور متحقق نمی گردد.

کلیدواژه ها: فرزندخواندگی، سرپرستی، زوجین، قانونگذار، کودکان بی سرپرست

کودکان که آینده سازان اجتماع خویش هستند، زمانی فرد مفیدی برای جامعه خواهند بود که در خانواده ای سالم تربیت شده باشند. امروزه در نقش اصلی و اساسی خانواده و اثرات مثبت یا منفی آن بر کودکانی که در آن رشد کرده اند، هیچ تردیدی وجود ندارد. بدون شک کودکی می تواند در آینده مملکت خویش به بهترین نحو مؤثر باشد که دوران کودکی و نوجوانی خود را در آغوش گرم خانواده ای مؤمن و معتقد به مبانی اخلاقی و آشنا به موازین و قواعد اجتماعی گذرانده باشد. دنیای امروز که با سرعتی سرسام آور در جهان علم و دانش به پیش می رود از جهات اخلاقی و معنوی، متاسفانه موفقیتی کسب نکرده و بخصوص در جوامع غربی، خانواده، رکن اساسی اجتماع، ارزش واقعی و قداست خود را از دست داده است، آنچنان که اکثر کشورهای اروپایی و آمریکایی با معضلی به نام کودکان بی سرپرست روبرو هستند.

سرپرستی از کودکانی که به جهات و علل گوناگون سرپرست خود را از دست داده اند، در درجه اول بر عهده دولتهاست و به همین سبب در بیشتر کشورهای دنیا مراکز خاص دولتی، سرپرستی و نگهداری از این کودکان را برعهده دارند. در کنار این مراکز، بعضی مؤسسات که توسط اشخاص خیر و نیکوکار تاسیس شده به این وظیفه مهم اشتغال دارند. اما بدیهی است این مؤسسات و سازمانها به رغم وجود امکانات رفاهی، نخواهند توانست جای خالی خانواده واقعی را نزد این کودکان پرکنند. به همین علت دربیشتر کشورها قوانینی به منظور حمایت و سرپرستی از این کودکان تدوین، و مقوله ای به نام فرزند خواندگی قانونی شده است.

در کشور ما، اکثر کودکان بی سرپرست به سبب حوادث و وقایع گوناگون، والدین خود یا یکی از ایشان را از دست داده اند و فاقد اقوام سببی یا نسبی که قادر به سرپرستی ایشان باشند، هستند. پس از گسستن خانواده به سبب طلاق یا مرگ یکی از والدین، بسیار دیده شده که کودکان معصوم به بهانه فقر یا عدم توانایی یکی از والدین یا ازدواج مجدد ایشان، به مؤسسات نگهداری کودکانبی سرپرست سپرده شده و از نعمت داشتن خانواده محروم گشته اند.

خوشبختانه در کشور ما به جهت اعتقادات مذهبی و پایبندی به اخلاق، تعداد کودکان نامشروع که بطور ناشناس رها شده و اصطلاحا «سرراهی » نامیده می شوند، در مقایسه با جوامع غربی، بسیار ناچیز است، با این حال در ایران نیز عده ای از کودکان بیسرپرست را همین کودکان تشکیل می دهند که اگر ایشان را ثمره روابط نامشروع زن و مردی گناهکار هم ندانیم، لاجرم باید آنان را حاصل ناخواسته ای از ازدواج یا ارتباطی پنهانی به شمار آوریم; کودکان بیگناهی که به دلایل گوناگون، پدر و مادر سنگدل، آنان را از خود رانده اند و این طفلان معصوم یک عمر تاوان اشتباه والدین خود را می دهند.

در حالی که تعداد مؤسسات نگهدارنده کودکان بی سرپرست به جهت افزایش این کودکان روبه فزونی است، عده ای از زوجین به علت نا امیدی از داشتن فرزند از یکدیگر جدا می شوند. در دین اسلام همواره از جانب پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام به مهربانی و دلجویی و دستگیری از کودکان یتیم و بی سرپرست سفارش شده است، اما در اغلب خانواده های ایرانی مسلمان پذیرش کودک بی سرپرست با تردید صورت می گیرد. اکثر کسانی که کودکی را در خانواده خود می پذیرند به جهت رفتار و واکنش اطرافیان سعی در پنهان داشتن واقعیت دارند و همواره ترس از آینده و اینکه کودک سرانجام از حقیقت آگاه خواهد شد، ایشان را آزار می دهد.

در کشور ما با وجود اینکه همواره اشخاص نیکوکار از کودکان بی سرپرست بطور مستقیم یا غیر مستقیم نگهداری می کردند تا سال 1354، پذیرش کودک اعم از بی سرپرست یا دارای سرپرست، بدون مبنا و احکام قانونی، صرفا با انگیزه های معنوی انجام می گرفت.
معمولا زوجی که صاحب فرزند نمی شدند، کودکی بیگانه را مخفیانه پذیرفته و با صحنه سازی به جای فرزند واقعی خود قلمداد می کردند و یا اینکه آشکارا فرزند یکی از اقوام و خویشان خود را بزرگ می کردند، اما در هر حال روابط ایشان تابع هیچ قاعده و قانونی نبود.

قانونگذار ایران در سال 1354 با اقتباس از قانون «فرزندخواندگی» (1) در حقوق کشورهای اروپایی بخصوص کشور فرانسه، قانونی را در تاریخ 24 فروردین 1354 به تصویب رساند که چون حقوق ایران (که قواعد آن بخصوص در بخش مربوط به خانواده، ارث و نکاح، برگرفته از فقه امامیه است) هرگز تاسیسی نظیر تاسیس فرزندخواندگی در نظامهای حقوقی غرب را مجاز نمی شناسد، آن را به نام قانون«حمایت از کودکان بدون سرپرست » موسوم گرداند.
در این مقاله خواهیم دید که در نظام حقوقی ایران، فرزندخواندگی وجود ندارد (2) و آنچه از روی مسامحه به این نام خوانده می شود، همان سرپرستی از کودکان بی سرپرست است که تابع قواعد خاص مذکور در قانون سال 1354 می باشد و بیش از این، آثاری بر آن مترتب نیست.

در آیین مسیحیت نیز با تاکید بر قداست خانواده، هرچند بعضی از افراد به موجب تشریفات و قوانین مذهبی، پدر یا مادر تعمیدی کودکی محسوب می شوند اما از این نوع خویشاوندی، خانواده بوجود نمی آید و آثار فرزند تعمیدی با آثار فرزندخواندگی متفاوت وبیشتر یک عنوان تشریفاتی، مذهبی و سنتی است. تاسیس فرزند خواندگی در حقوق مذهبی و حقوق قدیم فرانسه هم گمنام و ناآشنا بوده است. (3)
نویسندگان قانون مدنی فرانسه ابتدا در پذیرش این تاسیس دچار تردید بودند; زیرا به سبب اینکه فرزندخواندگی مشابه یک قرارداد باید از طرف فرزند خوانده نیز قبول شود، الزاما فرزند خوانده باید کبیر بود تا بتواند با پدر و مادر خوانده قرارداد منعقد کند و این امر سبب می شد که کودکان صغیر همچنان بی سرپرست باقی بمانند. پس از جنگ جهانی اول و به سبب افزایش کودکانی که در جنگ والدین خود را از دست داده بودند، قانونگذار فرانسوی ناگزیر از تصویب قانون 19 ژوئن 1923 گردید که به موجب آن پذیرش کودکان صغیر به فرزندخواندگی بلامانع اعلام شد. پس از آن به سبب افزایش روزافزون کودکان حاصل از روابط آزاد زن و مرد، قوانین متعددی از جملهقانون سال 1939 و 1941 در زمینه تکمیل و توسعه آثار فرزندخواندگی در این کشور به تصویب رسید و در سال 1966 با تغییراتی در مقررات فرزندخواندگی کامل، فرزندخواندگی ساده نیز پذیرفته شد. جدیدترین مقررات در این زمینه، در سال 1975 تدوین شد که به موجب آن کلیه قواعد مربوط به فرزندخواندگی از وظایف شورای عالی فرزندخواندگی محسوب شده است. م

در این مقاله احکام و آثار سرپرستی از کودکان بی سرپرست با توجه به قانون مصوب سال 1354 مورد بحث قرار خواهد گرفت و به سبب اینکه پاره ای از قواعد این قانون از قانون فرانسه اقتباس گردیده، مطالعه تطبیقی مختصری نیز به عمل خواهد آمد.

فرزندخواندگی که اصطلاح خاص نظامهای حقوقی غرب است و همانطور که گفته شد در حقوق ایران جایی ندارد و بطور مجاز از آن به جای سرپرستی از کودک بی سرپرست استفاده می شود، به معنای پذیرش طفلی است بعنوان فرزند قانونی و بهره مند ساختن وی از مزایای قانونی آن. در حقوق ایران، با توجه به قانون سال 1354 و موانع شرعی، آثار این پذیرش محدود است و بیش از مزایای تعیین شده در قانون مذکور نمی توان امتیازی برای کودک تحت سرپرستی قایل شد. قانون مذکور نیز به جهاتی که یاد شد از اصطلاح فرزند خوانده نامی نبرده است; جز اینکه در ماده 13 این قانون، مانند بند 3 ماده واحده قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه در محاکم مصوب مرداد 1312 (4) ، با توجه به اینکه در مورد پذیرش فرزند از جانب خانواده غیر مسلمان صحبت می کند و این مقوله در مورد غیر مسلمان پذیرفته شده است، از اصطلاح «فرزندخوانده » استفاده کرده است.

با این توضیح که ظاهرا منظورقانونگذار از غیر شیعه در ماده واحده، غیرمسلمان است; چه اینکه از نظر عدم الحاق کودک به شخصی که با او هیچ رابطه نسبیندارد، بین فرق مختلف مسلمان اختلافی نیست; مثلا هرگاه خانواده اهل تسنن سرپرستی کودکی را برعهده گیرند، اینسرپرستی همانطور که قانون تصریح کرده از موجبات ارث نخواهد بود و از این جهت فرقی بین شیعه و سنی وجود ندارد. بنابراین بهتر است بپذیریم که منظور از ایرانیان غیر شیعه که می توانند شخصی را به فرزندی پذیرفته و او را از تمام حقوقی که برای فرزند واقعی متصور است، بهره مند سازند، همان ایرانیان غیر مسلمان است.

فرزند هرکس به شخصی اطلاق می شود که از نطفه او بوجود آمده و با وی ارتباط خونی داشته باشد. این تعریف، فرزند مشروع و نامشروع را در برمی گیرد اما از نظر قانون ایران، فقط فرزند مشروع یعنی فرزندی که هنگام انعقاد نطفه، پدر و مادر وی رابطه صحیح شرعی و قانونی داشته اند، می تواند از امتیازات قانون بهره مند شود.
قانون مدنی ایران در مواد 1158 به بعد، اماره فراش را تعریف و طرف انتساب طفل به پدر را معین کرده است. (5) به موجب این مقررات و با رعایت موارد مذکور در قانون، طفلی که از رابطه صحیح قانونی بوجود آمده دارای نسب مشروع و قانونی است. و هرگاه تردید شود که آیا فرزند از نکاح صحیح و رابطه مشروع بوجود آمده و دلیل خلافی وجود نداشته باشد، اصل این است که نسب صحیح بوده، همچنین هرگاه طرفین یا یکی از ایشان در ایجاد ارتباط در شبهه و اشتباه بوده و از این رابطه کودکی بوجود آید، نسب او به فردی که در شبهه بوده، قانونی است. به این جهت ماده 1165 ق.م. مقرر کرده: «طفل متولد از نزدیکی به شبهه فقط ملحق به طرفی می شود که در اشتباه بوده و در صورتی که هر دو در اشتباه بوده اند، ملحق به هر دو خواهد بود.» ; بنابراین کودک متولد از زنا همچنان که ماده 1167 ق.م. نیز تصریح نموده ملحق به زانی نمی شود و به دستور ماده 884 این قانون از پدر یا مادر و اقوام ایشان ارث نمی برد و از امتیازات قانونی بهره مند نمی شود، استثنائا برای رفع مشکلاتی که از جهت اخذ شناسنامه یا پرداخت نفقه برای کودکان بی گناه حاصل از زنا پیش آمده بود، هیات عمومی دیوان عالی کشور در رای وحدت رویه شماره 617 3/4/1376 اعلام داشته زانی پدر عرفی طفل تلقی و در نتیجه کلیه تکالیف مربوط به پدر از جمله اخذ شناسنامه و پرداخت نفقه فرزند نامشروع بر عهده وی می باشد.

با توجه به پیشرفت علم در زمینه تلقیح مصنوعی و تولید کودک آزمایشگاهی، اینگونه کودکان را نیز می توان فرزند نامید و مانعی از نظر انتساب این کودکان با والدینشان وجود ندارد. (6)
شایان توضیح است که در حقوق ایران، به پیروی از قواعد اسلام، وجود رابطه مشروع هنگام انعقاد نطفه، شرط صحت نسب است و هرگاه پس از انعقاد نطفه نامشروع، زن و مرد با یکدیگر ازدواج نمایند، نسب نامشروع، مشروع نخواهد شد. برعکس در حقوق فرانسه والدین می توانند پس از انعقاد نطفه نامشروع، با یکدیگر ازدواج کرده و از این طریق، نسبت فرزند طبیعی (7) خود را قانونی نمایند. در این صورت هیچ فرقی بین این فرزند و فرزند قانونی نخواهد بود; مگر اینکه نکاح بین والدین به جهتی باطل شده یا شرایط قانونی لازم منتفی گردد که در این صورت نسب قانونی نیز باطل می شود (ماده 201 ق.م. فرانسه)

و فرزند خواندگی کامل( adoption pleniere) ; فرزند خواندگی ساده بوسیله یک قرارداد، بین فرزند خوانده و کسی که او را به فرزندی می پذیرد و به موجب حکم دادگاه بوجود می آید. تا قبل از اصلاحات اخیر در فرانسه، فقط اشخاص کبیر یا صغار بین پانزده تا هجده سال می توانستند به این ترتیب به فرزند خواندگی پذیرفته شوند (8) ; زیرا اراده ایشان برای تحقق قرار داد فرزندخواندگی لازم بود. اما امروز پذیرش صغار به فرزندی با موافقت شخص یا مؤسسه ای که سرپرستی ایشان را برعهده دارد، بلامانع است.
بموجب فرزندخواندگی کامل، شخصی که کمتر از پانزده سال دارد به فرزندی پذیرفته شده و از تمام امتیازات فرزند قانونی برخوردار می شود.

تشریفات قانونی و شرایط سرپرستی از کودک بی سرپرست

قانون حمایت از کودکان بی سرپرست در 17 ماده، به بیان تشریفات و شرایط زوجین و شرایط کودک تحت سرپرستی پرداخته و مقررات و قواعد آن را بیان کرده است که ذیلا مورد بررسی قرار می گیرد.

اول - تشریفات سرپرستی

به موجب ماده 1 قانون مذکور، منحصرا زن و شوهر مقیم ایران می توانند کودکی را طبق مقررات این قانون سرپرستی کنند.قانونگذار ایران به منظور رعایت منافع کودک بی سرپرست، دارا بودن تابعیت ایرانی را بر

این مطلب را به اشتراک بگذارید:


  • درباره ما

    موسسه حقوقی فقیه نصیری در بهار سال هشتاد و هشت به همکاری سه نفر از وکلای پایه یکم دادگستری ، عضو کانون وکلای دادگستری استان مازندران ، به مدیریت عاملی آقای البرز فقیه نصیری، ریاست آقای احسان فقیه نصیری و نائب رئیسی آقای گودرز فقیه نصیری(با بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه) تحت ...

  • ارتباط با ما

    نشانی: چالوس، مقابل دادگستری، ساختمان وکلا، طبقه اول، واحد سوم

    تلفن: 01152255455 , 01152254080